وله ایضاً سوم

وله ایضاً سوم ای خلق دو کون ذکر گویندهٔ تو وی جملهٔ کاینات پویندهٔ تو هر چند به کوشش نتوان در تو رسید تو با…

ادامه مطلب

حکمت حق سبحانه وتعالی عز اسمه در بیرون آوردن آدم را از بهشت برای رموز حقیقی

حکمت حق سبحانه وتعالی عز اسمه در بیرون آوردن آدم را از بهشت برای رموز حقیقی ای برادر حکمت حق گوش دار تا شوی از…

ادامه مطلب

مطلب در اسرار توحید و رموز عشق

مطلب در اسرار توحید و رموز عشق ای برادر غیر حق خود نیست کس اهل معنی را همین یک حرف بس گر تو غیر حق…

ادامه مطلب

و له ایضاً دوازدهم

و له ایضاً دوازدهم چون آفت بی‌قیاس داری در پی چندانکه روی هراس داری در پی ای خوشهٔ سر سبز سر مفراز چون می‌دانی که…

ادامه مطلب

وله ایضاً دوم

وله ایضاً دوم هر دل که ز لطف تو نشان یابد باز سررشته خود در دو جهان یابد باز در راه تو هر که نیم…

ادامه مطلب

الحکایت المفاتیح القلوب

الحکایت المفاتیح القلوب یک صحابه بود در عهد رسول درد و سوزی داشت آن صاحب قبول دائماً با درد بود آن مرد کار درد دین…

ادامه مطلب

در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را

در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را بار دیگر عالمان جمع آمدند جمله اندر قصه آن شمع آمدند…

ادامه مطلب

مطلب در تنبیه و ترغیب سالک

مطلب در تنبیه و ترغیب سالک ای دل آخر یک دمی بیدار شو یک زمان جویای وصل یار شو ای دل آخر یک دمی بگذر…

ادامه مطلب

و له ایضاً پانزدهم

و له ایضاً پانزدهم گیرم که جهان بکام دیدی و شدی زلف همه دلبران کشیدی و شدی چیزی که ترا هوا بدان می‌دارد انگار بدان…

ادامه مطلب

وله ایضاً ششم

وله ایضاً ششم از سر تو هر که با نشان خواهد بود مشغول حضور جاودان خواهد بود گر بی تو دمی بر آید از دل…

ادامه مطلب

الحکایت الرموز سئوال کردن مردی از حضرت شاه اولیا که در بهشت روز هست

الحکایت الرموز سئوال کردن مردی از حضرت شاه اولیا که در بهشت روز هست بیامد پیش حیدر مرد دانا که تو سر باز گو اسرار…

ادامه مطلب

در مناجات شیخ بهلول و ختم کتاب

در مناجات شیخ بهلول و ختم کتاب پادشاها ره نما این بنده را این فقیر بی‌کس افکنده را ای خدای انبیا و اولیاء رحمت تو…

ادامه مطلب

مطلب در بی‬نشانی

مطلب در بی‬نشانی بی‌نشان شو یک دم از یاد و نشان تا ببینی سر پنهانی عیان بی‌نشان شو ای پسر در راه یار تاتو باشی…

ادامه مطلب

و له ایضاً دهم

و له ایضاً دهم گاهی به قبول خلق خواهی آویخت گاهی به عصا و دلق خواهی آویخت زیرک تر مرغان جهانی لیکن تا چشم زنی…

ادامه مطلب

وله ایضاً هشتم

وله ایضاً هشتم گیرم که به تو لطف الهی آمد در ملک تو ماه تا به ماهی آمد در هر وطنی باغ و سرائی چکنی…

ادامه مطلب

الحکایات و الرموز و پرسیدن سالکی رمز عشق را از عارفی بهلول نام

الحکایات و الرموز و پرسیدن سالکی رمز عشق را از عارفی بهلول نام بود در بغداد مردی با خبر زینجهان وزانجهان رفته بدر از هوای…

ادامه مطلب

در مناجات کردن شیخ منصور قدس سره در زندان

در مناجات کردن شیخ منصور قدس سره در زندان گفت ای دانندهٔ کون ومکان غیر تو کس نیست در هر دو جهان گفت ای دارندهٔ…

ادامه مطلب

مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک

مطلب در سؤال راه عشق و ترغیب سالک این چنین رفتند مردان راه دین رهروان حق به پیش حق یقین شیرمردان مرکب خود رانده‌اند اندر…

ادامه مطلب

و له ایضاً چهاردهم

و له ایضاً چهاردهم ره بس دور است توشه بردار و برو فارغ منشین تمام کن کار برو تا چند کنی جمع که تا چشم…

ادامه مطلب

وله ایضاً هفتم

وله ایضاً هفتم بی یاد تو دل چو سایه در خورشید است با یاد تو بی‌نهایت امید است هر تخم که در زمین دل کاشته‌ایم…

ادامه مطلب