حامد عسکری

تنها غزل کلاس‌مان بود و رفت انگار که اهل آسمان بود و رفت دلتنگ شدم براش آموزش گفت او ترم گذشته میهمان بود و رفت…

از دست من وقافیه هایم گله مند است ماهی که دچارش غزلم بند به بند است مو فندقی چشم سیاهی که لبانش مرموز ترین عامل…

من مقصر بودم،من خرابش کردم پلا رو سوزوندم،نمیشه برگردم… گریه هامون ساده،خنده هات سالم بود چه فضای خوبی،بینمون حاکم بود…. شعرامو میخوندی،حرفامو می شنفتی تو…

چون سرمه می وزی قدمت روی دیده هاست لطف خط شکسته بــه شیب کشیده هاست هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است فرقـی…

از دست من و قافیه هایم گله مند است ماهی کـه دچارش غزلم بند به بند است مو فندقی چشم سیاهی که لبانش مرموز ترین…

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی تو نقش جهان ، هر وجبت ترمه و کاشی این تاول و تب‌خال و دهان سوختگی‌ها از…

تا خنده ی تو می چکد از خوشه ی لب ها بیچاره بمی ها و غم نرخ رطب ها دنبال دو رج بافه از ابریشم…

یک سینه حرف هست، ولی نقطه‌چین بس است بانو! دل و دماغ ندارم… هم‌این بس است یک بار زخم خوردم و یک عمر سوختم کو…

مگه من مادرِ چندتا پسرم که کشتنت؟ قربون دندونای شیریت برم که کشتنت هنوزم بعضی شبا خواب می‌بینم شیر می‌خوری هنوزم نمی‌شینه تو باورم که…