سکوت آدم برفی سرود یخزدگیست
نماد کودکیمان نمود یخزدگیست
تَرَک تَرَک زده لبهای پینهبستهی مان
نشان همهمهی ناستود یخزدگیست
کرخت گشت سرانگشت عالم آزاد
مکارمِِ بشری در حدود یخزدگیست
اگرچه تیره و تار است آسمان ای دوست
و گُرگرفتهترین تار و پود یخزدگیست
خروش خندهی خورشید بر فراز سپهر
به چشم گرمی باور فرود یخزدگیست
اگر بهار ندارد روایت گل و سرو
رکود چلّهکلان و نبود یخزدگیست
تموز و باور تربوزگون بود در راه
قسم به آذر و دی، رهنمود یخزدگیست
ز بسکه وحشت کولاک میکند بیداد
سکوت آدم برفی سرود یخزدگیست
عبدالغفور آرزو
۱۸/ ۱۱/ ۱۴۰۱ خورشیدی