چون از کمین سرما ترکان کمان گشادند

چون از کمین سرما ترکان کمان گشادند
بر کوهسار کابل خفتان ز نقره دادند
از بین لشکر دی هر دجله شد سلب پوش
سیمین سلب نظر کن بر آب چون نهاوند
نوباوه‌های اخگر بر قلعه‌های منقل
پنهان به جام‌های سیمابی رمادند
از آب هر چه سر زد، یارب چه جرم اکنون
چون دشمنان شه بند، از آهنش نهادند
اشجار باغ یکسر بی‌برگ و بار گشتند
داد برهنگی را اطفال شاخ دادند
شد موسم زمستان، مستان به‌رغم اندوه
درهای عیش بر رخ، از هر طرف گشادند
چون فوج دی در آمد، در باغ بهر یغما
شمشاد و سور و عرعر لرزیده ایستادند
مطرب بده بشارت، پیران پارسا را
شکرانه گو حریفان در پای خم فتادند
سبزان هند دارند گرچه بسی ملاحت
خوبان پارسی‌گو زیشان بسی زیادند
گلبن شکوفه دارد، از برف در زمستان
جمعی بدین تماشا از صوت زاغ شادند
خرگاه گرم راشد، هنگامه گرم تیمور
خرگاه آسمان را پوشش ز خز چو دادند
عایشه درانی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *