فرض کن دیوانه ام ، هشیار می‌خواهی چه کار
گفته بودم عاشقم ، اقرار می‌خواهی چه کار
گفته بودم عاشقم ، اقرار می‌خواهی چه کار
هر چه می‌گویم ترا با جان و دل میخواهمت
می‌کنی حرفم قبول ؟ تکرار می‌خواهی چه کار
گفته بودی عاشقی ، پس حرف خود را باز گو
گفته ام صد بار لیک اصرار می‌خواهی چه کار
در نهایت حرف ما حرف جدایی شد ولی
بعد از این تصمیم، استمرار می‌خواهی چه کار
گفته بودم پیش من حرف شراب و می نزن
جام می ، کنیاک و هم سیگار می‌خواهی چه کار
طلحه مهاجر
