يادى از شب رفته گان

يادى از شب رفته گان
“زشب رفتگان ياد كن شبى آرميدى اگر
سلامى هم از ما رسان به صبحى رسيدى اگر”*
يكى شمع روشن بياد رفيقان بيفروز
ازين گور تاريك شبها رهيدى اگر
غم مرگ مارا نشايد فراموش كردن
به سوگ شهيدان گريبان دريدى اگر
بيفروز نورى درين تيره صحراى وحشت
به سرچشمه ى نور فردا رسيدى اگر
به انسان زيباى فردا بگو راز مارا
ازين نره غولان وحشى جهيدى اگر
بياد عزيزان بنوش آذرين جام تلخى
گهى باده ى تلخ مردى كشيدى اگر
به توفان تن و توشه بسپار، چون مرغ توفان
ازين لاشخوران مسلخ بريدى اگر
بياد آر ما كشته گانِ وفا را
سخنهاى پيكار خونين شنيدى اگر
بياد آر شبهاى مرگ آور آزمون را
ازين سيل خونين قاتل پريدى اگر
بياد آر شيدايى خفته در خاك مارا
گل سرخ وحشى كجايى شميدى اگر
*_ مطلع شعر از سيمين بهبهانى است
سلیمان لایق
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *