ایمان حافظ از نوع ایمان معتقدان عالیمشرب و وسیعالمشرب است که سخت کیشی و سخت کوشی ندارد و خوشباش و خندان و آسانگیر و حقیقتبین است و در عین حال توأم با طنز و ظرافت است.
اگر از زاویه روان شناسی ایمان بنگریم خواهیم دید که بهترین یا ژرفترین ایمانها، ایمانهای تعصبآلود یا خلاصه ایمان متعصبان نیست.
زیرا تعصب که آمیزهای از ترس و تردید و اضطراب است، یک واکنش دفاعی نارس و نارساست. عملاً وظیفهی آن در نزد دارندگانش این است که همچون قشری، مغز ایمان یا اعتقاد را حفظ کند.
چنین نیست که هرکس تعصب نداشته باشد، ایمان یا اعتقاد ندارد، یا ایمان و اعتقاد او سستتر از اهل تعصب است. زیرا انسان اهل تساهل نیز ایمانش را حفظ میکند ولی حفاظ او لزوماً قشر و جزم و جمود نیست. بلکه لفاف ابریشمین روشنبینی و روشن اندیشی و فرهنگ و فرزانگی است.
در عالم جمادات بسا هست که چیزهای سخت، شکنندهتر از چیزهای نرم و با انعطاف، هستند. تعصب هم ظاهراً سخت و باطناً زودشکن است.
در برابر شبهات یا براهین مخالف که ماهرانه تدوین و طراحی شده باشد، تاب ندارد. لذا سریعاً ترسی که در بافت آن نهفته است، بَدَل به خشم و خروش و دشنه و دشنام و نفرت و نفرین میگردد. و اصولاً باید پذیرفت که تعصب چه دینی، چه قومی، چه فرهنگی و چه انواع دیگر در همه حال و در هر شکل و صورتی که پیدا کند عقیم است.
حال آنکه تساهل غالباً زایاست. چرا که با روشنی و روشنگری همراه است. فرهنگ، تساهل میآورد و تساهل. فرهنگ. و حافظ با آن فضل و فرهنگ گسترده طبیعی است که باید تساهل داشته باشد، نه تعصب.