بر جهان شکرهای بسیار است

بر جهان شکرهای بسیار است کهقزل ارسلانجهاندار است اوست آن پادشاه کز سر تیغ خون فشاند چنانکه برق از میغ رایش ار با فلک به…

ادامه مطلب

ای به رخ رشک ارغوان و سمن

ای به رخ رشک ارغوان و سمن هیچ دانی چه آمد از تو به من؟ تا به هجر تو مبتلا شده ام با غم ومحنت…

ادامه مطلب