داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی مطرب عشق بگلبانگ طرب خواند این نغمه بصد شور و شغب که ابوالقاسم طنبور نواز در عراق آمده از ملک…

ادامه مطلب

اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران

اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران چو همراز شد روس با انگلیس همانند خالیگر و کاسه لیس به بستند پیمان مهر…

ادامه مطلب

در ستایش آب شلف معدنی تنکابن

در ستایش آب شلف معدنی تنکابن آفریننده شفا و مرض آنکه او جوهر آفرید و عرض آدمی را ز خاک پیدا کرد خاک را محو…

ادامه مطلب

آن شنیدم که گفت پشه به کیک

آن شنیدم که گفت پشه به کیک بامدادان پس از سلام علیک کای گرامی رفیق چابک چست سر این نکته را بگو بدرست من بدین…

ادامه مطلب

دیباچه

دیباچه چو دانا ز گنجینه در باز کرد بنام خدا نامه آغاز کرد خدائیکه در مغز هوش آفرید بتن آدمی با سروش آفرید روان را…

ادامه مطلب

اشاره بمعاهده

اشاره بمعاهده چو پیمان شکن یار همسایه دید کسی را به او نیست گفت و شنید ز پیمان و عهد کهن دست شست سوی انگلیس…

ادامه مطلب

تمثیل گرگ و بره

تمثیل گرگ و بره آن لحظه که در میان خون خفت آهسته بزیر لب همی گفت ای از قدح غرور سرمست آلوده به خون بیگنه…

ادامه مطلب

آزمند خسیس

آزمند خسیس آزمندی هواپرست و خسیس در دهی بود کدخدا و رئیس داشت مرغی ظریف و زرین بال تیز پرهمچو شاهباز خیال هر زمان زاغ…

ادامه مطلب

نگارش عهدنامه

نگارش عهدنامه سپس بهر تاراج این تاج و تخت نشستند و پیمان به بستند سخت که در خاک ایران سپارند راه به روز سپید و…

ادامه مطلب

به ایرانیان روس بیداد کرد

به ایرانیان روس بیداد کرد گمانش که ایران تهی شد ز مرد چو بیشه تهی ماند از نره شیر شغالان در آیند در وی دلیر…

ادامه مطلب

آن شنیدم که روبهی عیار

آن شنیدم که روبهی عیار با بزی شد درون صحرا یار روبهک سخت رند و دانا بود در همه کارها توانا بود گرم و سرد…

ادامه مطلب

نکوهش بیطرفی ایران

نکوهش بیطرفی ایران در مجانی الادب شماره نخست این چنین خواندم آشکار و درست که امیری بشاه یاغی شد نعمت افزوده دید و طاغی شد…

ادامه مطلب

بنام ایزدان امشاسپندان

بنام ایزدان امشاسپندان کز ایشان دیو و اهریمن به زندان نخست افروزه اهورمزدا خدای زنده دادار توانا خجسته و همن و اندیشه نیک که آموزیم…

ادامه مطلب

من که در دانش و هنر طاقم

من که در دانش و هنر طاقم شمع ایوان و شمس آفاقم دختر قاضی نیشابورم ماه پرویز و شاه شاپورم رشک شیرین و جفت پرویزم…

ادامه مطلب

تمثیل از گفتار پهلوان بفرزند

تمثیل از گفتار پهلوان بفرزند چه خوش گفت با پور خود پهلوان چو دیدش هم آغوش شیر ژیان که گر زنده شیر نر اندر نبرد…

ادامه مطلب

ما را چه که باغ لاله دارد

ما را چه که باغ لاله دارد ما را چه که خسته ناله دارد ما را چه که گربه می کند تخم ما را چه…

ادامه مطلب

بنام خداوند هر بود و هست

بنام خداوند هر بود و هست نگارنده نقش بالا و پست فروزنده گوهر آفتاب طرازنده پیکر خاک و آب خدائی که بخشید تن را خرد…

ادامه مطلب

موافقت انگلیس و تصدیق بر بستن عهد و پیمان

موافقت انگلیس و تصدیق بر بستن عهد و پیمان چو روس این سخن گفت با انگلیس بگفتش هلا زود پیمان نویس که با هم نجوئیم…

ادامه مطلب

تجاوزات همسایگان در جنوب و شمال

تجاوزات همسایگان در جنوب و شمال ندیدی مگر کاندرین سال شوم که آتش فرو زد بهر مرز و بوم دو همسایه اندر هیاهو شدند بما…

ادامه مطلب

یادآوری از شاهان و دلیران باستان

یادآوری از شاهان و دلیران باستان کجا شد فریدون زرین کلاه کجا شد منوچهر گیتی پناه کجا کیقباد آن یل سرفراز کجا شاه کاوس دشمن…

ادامه مطلب

بنام پدید آور هست و بود

بنام پدید آور هست و بود که این جامه را بافت بی تار و پود بگسترد بر آب فرشی زمی بر آن آب زد خیمه…

ادامه مطلب

طلیعه روزنامه نیم رسمی آفتاب

طلیعه روزنامه نیم رسمی آفتاب خداوندان دانش را بشارت که از گردون بخاک آمد اشارت ز نور آفتاب بامدادی گشایش یافت اینک باب شادی جریده…

ادامه مطلب

ای مجیر السلطنه ای جان پاک

ای مجیر السلطنه ای جان پاک ای مقامت برتر از این آب و خاک شکوه ها باشد مرا از بن عمت زخم او را چاره…

ادامه مطلب

شادروان شاپور

شادروان شاپور شبی با گلعذاری مست و مخمور گذر کردم بشادروان شاپور کنار چشمه ای دیدم در آن کاخ درختی برزده بر آسمان شاخ به…

ادامه مطلب

این چه الملک بود ای نور چشم

این چه الملک بود ای نور چشم که نباشد در کلاهش هیچ پشم هر چه کتبا یا شفاها نزد وی رفتم و در ناله افتادم…

ادامه مطلب

سهی سروی از تخم شاهان کی

سهی سروی از تخم شاهان کی چو گلبن بروئید در خاک ری بیاراست رخسار و بالا فراشت گل و لاله از چهره در باغ کاشت…

ادامه مطلب

بمناسبت تاجگذاری

بمناسبت تاجگذاری ای تاج خدایگان اعظم دیهیم قباد و افسر جم زیب سر کسری و فریدون پیرایه تارک همایون کاوس پی تو درکه و دشت…

ادامه مطلب

شاعری گفت که در راه حجاز

شاعری گفت که در راه حجاز بودم از شوق حرم در تک و تاز در دل بادیه اشتر راندم وز دل پاک خدا را خواندم…

ادامه مطلب

ای تازه عروس مهربانم

ای تازه عروس مهربانم وصل تو حیات جاودانم خورشید سپهر اقتدارم پیرایه بزم افتخارم مهر تو نشسته در دل من عشق تو سرشته با گل…

ادامه مطلب

شرایط قضاوت

شرایط قضاوت کسی بر حکم بین الناس بگزین که گویندت نیایی خوبتر زین سزای مسند است آن پاک طینت که باشد فضلش افزون از رعیت…

ادامه مطلب

بشنو از من داستان مختصر

بشنو از من داستان مختصر رو در آن مجلس بیفکن یک نظر فرقه ای گرم غزلخوانی شده مست حق در بزم روحانی شده رو بر…

ادامه مطلب

زمین گرد است مانند گلوله

زمین گرد است مانند گلوله نیوتن کرده واضح این مقوله اگر چه گفته فیثاغورث از پیش نبودش حجتی بر گفته خویش نیوتن قول خود را…

ادامه مطلب

برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده

برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده ای طرازنده اساس خرد که خرد رنگ هستی از تو برد جامه دلکشت کلید ادب بسته بر…

ادامه مطلب