قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

حيوان به پايش بسته مي شود، انسان به قولش. (مثل انگليسي)

من مي دانم كه زيباترين عشق خود را در يك كتابخانه ديدار خواهم كرد. (نامشخص)

سخت است زندگي، براي كسي كه آرزوي مرگ دارد، ولي بهر دلبندانش مي‌زيد. (جبران خليل جبران)

خدا احكام خود را توسط موسي به مردم داد، اما راستي و محبت را به وسيله‌ي عيسي مسيح عطا فرمود. (انجيل يوحنا)

من هرگز او را و خنده اش را باور ندارم هرگاه كه زبان به بدگويي از خود مي گشايد. (نيچه)

سخن كسي كه راستي و درستي را سرزنش مي‌كند، از متانت و شناخت به دور است. (افلاطون)

خداوند بخشاينده است و انسان، دريافت كننده. (فلورانس اسكاول شين)

من موظفم هر روز از خويشتن بخواهم تا بگويد كه امروز كدام يك از عيبها برطرف شد؟ كدام غريزه ناپاك شكست خورد و از چه…

سخني كه با كردار، پشتيباني نشود، اندرزي پوچ و ناكارآمد است. (وين داير)

خداوند، گيرنده‌ي دلنشين را به اندازه‌ي بخشنده‌ي خوشدل دوست دارد. (فلورانس اسكاول شين)

من فكر مي كنم همه زندگي رويايي از عشق است. (نامشخص)

سرانجام دريافتم كه در قلب زمستان، تابستاني شكست ناپذير در درونم وجود دارد. (ويليام فالكنر)

خدمت نكردن به ديگران مايه بدبختي خود آدم است. (نامشخص)

من دلسرد نمي شوم، زيرا هر تلاش نادرستي كه كنار گذاشته شود، گامي به سوي پيش است. (توماس اديسون)

سرزنش كنندگان همواره مورد سرزنش قرار مي گيرند. (فلورانس اسكاول شين)

خِرد، به عكس آنچه مي‌گويند، با بالا رفتن سن به سراغ آدم نمي‌آيد، اين امر بسته به دل است و دل هم با زمان، سر…

من خداوند را باور دارم، مشكل اينجا است كه آيا او هم مرا باور دارد؟! (نامشخص)

سرگرم بودن به هر كاري، بهتر از تنبلي و بيكاري است. (اسمايلز)

خرد، هميشه با گذر زمان به دست نمي‌آيد. گاهي زمان همچنان مي‌گذرد. (نامشخص)

من در طبيعت وحشي، احساس ارزشمند و آشنايي را درك كرده ام كه در خيابانها و دهكده ها هرگز به آن دست نيافته ام. در…

سرور روح در كار و عمل است. (نامشخص)

خردمند آنچه را مي داند، نمي گويد و آنچه را كه مي گويد، مي داند. (ارسطو)

“من تلاش مي كنم”، يكي از وحشتناك ترين گفته هايي است مي توان بيان كرد، سرانجام، هيچ تلاش و كوششي وجود ندارد، يا اين كار…

سعادت جز رؤيا چيز ديگري نيست، فقط به نظر حقيقت دارد؛ چه وقتي انسان مي خواهد ميزان زندگي را حساب كند نبايد اندازه ي لذتها…

خردمندي، يعني دانستن اينكه چه زمان، كره روي نان نمي‌ماند. (مثل هلندي)

من بر اين باورم كه انسان‌ها بايد كارهاي نادرست خويش را بپذيرند و در درست كردن آنها بكوشند. چنين پذيرشي، روح انسان را نيرو و…

سعادتمند كسي است كه غم فردا و بود و نبود [ چيزي ] را نخورد و در برابر سختيها خود را نبازد و آنچه را…

خشم را با مهرباني، بدي را با خوبي، آزار را با بخشش و دروغ را با راستي فرو بنشانيم. (نامشخص)

من از گفتگو و همنشيني با افرادي كه بتوانند بيشتر بخندند و همين واكنش را در من برانگيزند، بسيار لذت مي‌برم. (وين داير)

سكه ي يك فرانكي در دستِ وارثي رنجديده، مزدور، بازرگان و دانشجو اشيايي كاملاً متفاوت [ =ديگرگون ] از هم هستند. (نيچه)

خشونت، هرگز خشونت را از بين نمي‌برد، بلكه تنها بر شدت آن مي‌افزايد؛ در حالي كه با پايبندي بي‌كم و كاست به عدم خشونت، در…

هرگز نمي خواهم به واسطه محدوديت هايم محدود شوم. (نامشخص)

سلامت [=تندرستي]، يعني جنوني كه درست به كار گرفته شده باشد. (نامشخص)

خطر خوشبختي در اين است كه آدمي در هنگام خوشبختي هر سرنوشتي را مي پذيرد و هركسي را نيز. (نيچه)

من از رايانه ها نمي ترسم، از نبود آن ها مي ترسم. (نامشخص)

سنگين ترين خوشه آن است كه بيشتر سرش به طرف زمين خم شده است. (مثل ايرلندي)

خنده، بزرگترين تقويت كننده‌ي وجود است. (پرمودا باترا)

هرگز نگذاريم هيچ چيزي زندگي فكري ما را متوقف سازد، هرچند ممكن است طوفان بي امان جهان محيط ما را آشفته سازد و در هم…

سوختن در آتش خويشتن را خواهان باش. بي خاكستر شدن كي نو تواني شد؟ (نيچه)

خوار كردن ديگران با هدف بزرگ نمودن خودمان، نشان ناتواني‌ست. بيشتر سبب دلسوزي است تا خواري؛ چرا كه نشان مي‌دهد چه نوميدانه آرزو مي‌كنيم كه…

هرگز كاري كه امروز مي توانيد آن را درست انجام دهيد، به فردا نسپاريد. (مارك تواين)

شاد كردن دل ديگران نه خرجي دارد و نه زحمتي، يك لبخند كافي است. (تاگور)

خواسته‌ها و گرايش ذهني شما، منش شما را مي‌سازد. (پرمودا باترا)

هرگز به دوستانت كاستي هايشان را در جمع نگو، چون ممكن است عيبهاي خود را برطرف كنند، اما به طور حتم هيچگاه تو را به…

شادماني، پروانه‌اي است كه هر زمان او را دنبال كني، دور از دسترس تو است، ولي اگر آرام بنشيني، روي تو مي‌نشيند. (نامشخص)

خوب است به ياد داشته باشيم كه با چشم‌پوشي از شمار آدم‌هايي كه دوست‌مان دارند و غمخوارمان هستند، واقعيت اين است كه تنها هستيم. (لئوبوسكاليا)

هرگز آرزويي به تو داده نشده، مگر آنكه توانايي به حقيقت درآوردن آن هم داده شده باشد. هر چند بايد براي رسيدن به آن كار…

شادي از درون من سرچشمه مي گيرد و هيچ كس به جز خود من نمي تواند من را شاد كند. (نامشخص)

خود را باور كنيد، تا همه ي جهان هستي شما را باور كند. (نامشخص)

هرگز براي خوشبختي، امروز و فردا نكن. (آندره ژيد)