دوش چون زلف شب به شانه زدند

دوش چون زلف شب به شانه زدند رقم کفر بر زمانه زدند ماه را در چهار بالش چرخ نوبت ملک پنج گانه زدند هر خدنگی…

ادامه مطلب

خیز ای نگار جشن خزان را بسازکار

خیز ای نگار جشن خزان را بسازکار ما را بس است صورت روی تو نو بهار در پیش لاله و گل رخسار عارضت منسوخ شد…

ادامه مطلب

عشق چون دل سوی جانان می کشد

عشق چون دل سوی جانان می کشد عقل را در زیر فرمان می کشد شرح نتوان داد اندر عمرها آنچه جان از جور جانان می…

ادامه مطلب

ای گشته تیر عشق غمت را نشان جان

ای گشته تیر عشق غمت را نشان جان وی گشته از وصال لبت جاودانه جان دارد سرای عشق تو جانا هزار در کو را بود…

ادامه مطلب