دل، سیه مست به سودای تو از جا رفته

دل، سیه مست به سودای تو از جا رفته
از نگاه تو چها بر سر تقوا رفته
هرکس از لعل توکام دل ناشادگرفت
چارهٔ ماست که از یاد مسیحا رفته
نتواند که رود از دل فرهاد برون
نقش شیرین اگر از صفحه خارا رفته
گرد راهش بود از نکهت گل مشکینتر
هرکه از جلوه رخسار تو از جا رفته
کشش اوست که ما را برد از خویش حزین
شبنم از جذبه خورشید به بالا رفته
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *