در جام جم بریز شراب مغانه را

در جام جم بریز شراب مغانه را
در وی نگر حقیقت این کار خانه را
ای پیر دیر اهل خرابات محرمند
زین راز نکته گوی و رها کن بهانه را
بی اعتدالی ار کنم از شور این حدیث
در حلق من بریز می بیخودانه را
کآن می زمان زمان برد از لوح خاطرم
عیش زمانه را و جفای زمانه را
مردن به وصل بایدم ای خضر منکرم
آب حیات و زندگی جاودانه را
بنگر به سقف میکده عکس فروغ می
گر ز آتش کلیم ندیدی زبانه را
فانی چو نیست لایق این بزم ای رقیب
باری بمان که بوسه زند آستانه را
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *