قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

جايي كه ترس دامن بگسترد نشاني از عشق نيست. (وين داير)

ما با آنچه به دست مي آوريم زندگاني مي كنيم، اما با آنچه مي دهيم زندگاني مي بخشيم. (جان ماكسول)

جرقه اي براي آتش زدن و سوختن شهر امپراتوران كافي است. (گوته)

ما بايد به مردم بياموزيم به ذوق و سليقه‌ي خود گوش فرا دهند؛ بيشتر مردم چنين نمي‌كنند. (آبراهام مازلو)

جسورانه به شيري كه بر سر راه ام قرار گرفته، مي تازم و مي بينم كه سگ كوچك خرمايي رنگ و مهرباني بيش نيست. (فلورانس…

ما بسيار تواناتر از آنيم كه مي پنداريم. لحظه هايي هست كه در آنها تنها با دست نزدن به هيچ ابتكاري و انجام ندادن هيچ…

جمال و كمال و مال و جلال دلايل موفقيت هستند و مردم را به سمت يكديگر مي كشانند، ولي جاذبه هيچ كدام به اندازه سادگي…

ما به وسيله چهار چيز با مردم در تماس هستيم. ارزش موقعيت ما از روي اين چهار چيز معلوم مي شود : آنچه انجام مي…

جنگ و درگيري اگر بين خويشاوندان بروز كند، آن را آشوب گويند و اگر بين بيگانگان باشد، آن را جنگ خوانند. (افلاطون)

ما چه كارگر باشيم، چه منشي، چه رئيس يا رئيس بزرگ، بايد كارمان را دوست داشته باشيم و بايد بتوانيم نيازهاي خود را برآورده كنيم….

جهان مانند آيينه است؛ آيينه هميشه انعكاس صورت خود انسان را نشان مي دهد. (مهاتما گاندي)

ما در روابط عادي خود با پيرامونيان، تا اندازه‌اي مرموز هستيم و نمي‌گذاريم شخص روبرو، پي به خويشتن راستين ما ببرد، ولي در رابطه‌ي عاشقانه،…

جهنم حقيقي، وجدان مخرب است. (مثل آلماني)

ما ساخته و پرداخته كساني مي شويم كه دوستمان داشته اند. (آناتول فرانس)

جواني، زماني است كه شما پدر و مادر خود را بابت هر چيزي گناهكار مي‌دانيد و پختگي، زماني است كه مي‌آموزيد همه‌ي گناه‌ها به گردن…

ما كه هندي هستيم بايد در هند زندگي كنيم و براي هند كار كنيم، اما نبايد فراموش كنيم كه در عين حال در پيوند با…

جواني! در كنار جوان بمان و آزار نده. (نامشخص)

ما مي توانيم مدعي شويم كه جسم وجود ندارد و همچنين ادعا كنيم كه جهاني نيز وجود ندارد… اما هرگز نمي توانيم ادعا كنيم كه…

چرا از دشمنان شِكوه مي كني؟ مگر توقع داري كه ايشان تو را كه وجودت خود مايه ي آزار دل پر حسدشان است عزيز شمارند؟…

ما هرچه درباره ي چيزي كه اراده به دانستن اش را داريم بالاتر برويم، به همان نسبت از چيزي كه مي دانيم نزول مي كنيم….

ما همه بردگان شرايط بيروني هستيم. (فرناندو پسوا)

ماتسوشيتا الكتريك پيش از آنكه لوازم برقي بسازد، آدم مي سازد. (كونوسوكي ماتسوشيتا)

مادر، گرانبهاترين دارايي يك ملت است و به اندازه اي ارزش دارد كه مي‌توان گفت، جامعه زماني به اوج مي‌رسد كه بتواند از كار و…

مانند مرد عمل، فكر كن و مانند مرد فكر، عمل كن. (نامشخص)

متواضع باش تا دوست بسيار داشته باشي (کورش کبير)

محال است كه آدمي بتواند بيش از آنچه آسان مي انگارد، به دست آورد؛ زيرا آدمي در بند اندك چشم داشت هاي ذهن نيمه هشيار…

محبت گوهر گرانبهايي است كه در برخي از قلبها روي آن خاكستر نشسته است. اين پوشش نازك و كوتاه را با تبسم بزداييد تا گوهر…

مدير شايسته و توانا كسي است كه اجازه مي دهد زيردستانش كار را تا جايي كه در قالب نتيجه نهايي است بر پايه تشخيص خود…

مديريت، يك هنر است نه يك دانش. (پرمودا باترا)

مرد آزاده دقت نظر مردم را به ويژگي هاي نيك ديگران جلب مي كند نه به ويژگي هاي زشت ايشان و مرد عامي، عكس آن…

مرد بزرگ دير وعده مي دهد و زود عمل مي كند. (كنفوسيوس)

مرد حكيم خرده نگيرد بر آينه. (مثل فارسي)

مرد قادر است همزمان محبوبه ي خود را دوست بدارد و از او متنفر باشد. (آرتور شوپنهاور)

مردان بزرگ كم مي گويند و بسيار مي كوشند. (كنفوسيوس)

مردم از ترس شكست مي بازند. (ناپلئون بناپارت)

من ياد گرفته ام كه وقتي به خودم حقيقت را مي گويم، برايم آسانتر است كه با ديگران هم رو راست باشم. (اسپنسر جانسون)

مردم به جبران آزادي فكر كه به ندرت از آن بهره مي برند، خواستار آزادي بيان هستند. (نامشخص)

منكر گذشته نمي‌توان شد، ولي گردن به بردگي آن نيز نمي‌بايد نهاد. گذشته فقط مي‌تواند فردا را تا اندازه‌اي برايمان پيش‌بيني‌پذير كند. (لئوبوسكاليا)

مردم داراي همان خويي هستند که از زمان شير خوارگي خود کسب نموده اند (کورش کبير)

مهم، مسير سفري است كه مي پيماييد، نه هدف آن. (ياني منيييتس)

مردم فكر مي كنند كه من عقل چنداني ندارم، پس چرا تصورشان را بر هم زنم؟ (نامشخص)

هر چه صبر بيشتر باشد، دقت بيشتر است و هر چه دقت بيشتر باشد، موفقيت بيشتر است. (كريستوفر مارلو)

مردم همواره متوجه نيت و هدف خير شما و تلاش‌هاي از روي راستي شما براي برقراري ارتباط سالم و درست با خودشان هستند و همه…

هر چه انسان، وجود ارزشمندتري داشته باشد به همان اندازه مؤدب و فروتن است. (نامشخص)

مردمي كه آرام تر و كندتر پير مي شوند آنهايي هستند كه با فرهنگ و فرزانگي، دليل و برهان زندگاني را درك نموده اند. (آندره…

هر چقدر كه مي خواهي متفاوت باش، اما بكوش مردمي را كه با تو متفاوتند، تاب آوري. (نامشخص)

مردي با سپري بزرگ به جنگ با دشمنان رفت. از بالاي قلعه، سنگي بر سرش زدند و سرش را شكستند. برنجيد و گفت: مردك، كوري!…

هر جا شاگردي آماده باشد، آموزگار، پيدا مي شود. (مثل)

مردي که براي «پول» زن مي گيرد به نوکري مي رود. (مثل فرانسوي)

هر پيشرفتي، نتيجه ي آرزو است. (فلورانس اسكاول شين)