گرچه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر

گرچه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم  شاید ای جان نرسیدیم…

ادامه مطلب

دلم آشفته آن مايه‌ی نازست هنوز

دلم آشفته آن مايه‌ی نازست هنوز مرغ پر سوخته در پنجه‌ی بازست هنوز جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد دل به…

ادامه مطلب

ای که از من سخنی تازه تو را هست هوس

ای که از من سخنی تازه تو را هست هوس سخن این‌جاست که این‌جا سخنی تازه نبود عالمی بود همان یک دو شب عشق و…

ادامه مطلب