قطعات جویای تبریزی

در ترجمهٔ کلام امام علی (ع)‏ اینچنین فرمود در تعریف خاموشی به خلق آنکه بر اهل جهان بعد از رسول الله مه است خامشی به…

در وصف چشمهٔ جوهر ناک حبذا کشمیر و جوهر ناک او حوض کوثر در بهشت آماده است گر نه او آیینهٔ وجه الله است دایما…

در وصف آیینه خانه این آینه خانه از وفور لمعان وز صافی و روشنی بود چشم جهان نواب درو نشسته چون مردم چشم خدام به…

شیخ میرک که از ره دانش مسند عز و شان مقامش شد بسکه کوچک دلی کند با خلق کاف تصغیر جزو نامش شد جویای تبریزی

در معذرت حفظ الله خان زهی خجسته بیانی که بال شهرت یافت ز جنبش دو لبت گاه نطق مرغ سخن به عهد نور ضمیرت ز…

پادشاهی است شه رضا امروز که نه در فکر تخت و دیهیم است در زمینی بنای تکیه گذاشت کآب و خاکش به از زر و…

شکر لله که هجو کس گفتن فطرت عالی مرا نه فن است نشده در هجای کس جاری تا زبانم مجاور دهن است جویای تبریزی

تاریخ فوت شایسته خان آفتاب فلک جاه امیرالامراء که توانش گل این نه چمن خضرا گفت باطن و ظاهرش از ماهی و موج است زبان…

علی رضا که گلی از بهار کشمیر است – ه علی رضا که گلی از بهار کشمیر است مدام شاه خراسان نگاهبان بادش ز سرد…

تاریخ فوت عبداللطیف خان رحمة الله – ه میر عبداللطیف خان که گذشت در محرم ازین سرای غرور باد تا حشر مرقد پاکش همچو فانوس…

قدوهٔ مؤمنین که درگاهش چون فلک در بلند کریاسی است آنکه در دست جود او مه و مهر گاه بخشش کم از دو عباسی است…

تاریخ فوت میرزا شاه حسین سبزواری – ‏ ه میرزای یگانه شاه حسین مرشد معنی اوستاد سخن آه کان طوطی خجسته مقال کرد چون گنج…

گویند خواجه را چو رسد قاشقی به لب تا چند ساعتش مکد از حرص بی شمار یا چون ندیده قاشق او روی گوشت را چسبد…

به کیش ما پس از خلوت نشین لی مع الهی کسی حاشا که چون شاه ولایت بوالحسن باشد بود با غیر در چشم بصیرت شاه…

گفت امام عرش مسند قاسم خلد و جحیم آنکه بر فرقش برازنده است تاج انما کادمی در خواب باشد تا به قید زندگی است می…

تاریخ تولد ز میرزا ابوالخیر والا نژاد گلی در ریاض نجابت شکافت به هر سوسو نسیمی کز آن گل وزید غبار کدورت ز دلها برفت…

هر قدر خاطرم ز کس رنجد خامشی پیشهٔ زبان من است شعر گفتن به کیش من در هجو هتک ناموس حضرت سخن است جویای تبریزی

خان والا نژاد ابراهیم که علی را به جان و دل بنده است آنکه نور غلامی مولا از جبینش چو مهر تابنده است بر دل…

نماز تو بی معرفت شیخنا چه بی قدر و بی منزلت آمده است فزون ز آشنایی مکن اختلاط عبادت پس از معرفت آمده است جویای…

حبذا نواب حفظ الله خان آنکه چشم مهر و مه مثلش ندید دست خیاط قضا نام خدا خلعت دولت بر اندامش برید خنجر قهرش دل…

چیست آن جانور روشن رای که بود پاش یکی با گردن زندگی باعث نابودی اوست تندرستیش بود در کشتن جویای تبریزی

تاریخ وفات ملک فخرا – ‏ ه اوستاد زمان ملک فخرا که خرد وصف او نیارد گفت بود چون گنج فضل دانش و علم ز…

در توصیف کربلا کو طالع و بخت آنکه باشم در حضرت کربلا ز زوار چینم گل بوسه بالب شوق گاهی از درگهی ز دیوار مالم…