جور و جفایِ دلبر زیبا عذار بس
چشم از جهان و خلق جهان، سخت بسته ایم
زیرا برای ما کَرَمِ کردگار بس
از هرچه خوب روی و گلندام و سروقد
ما را، اشارتی ز دو ابروی یار بس
از ناله های سوخته جانان روزگار
در باغ دهر نغمهٔ مرغِ هزار بس
بر جویبار عمر خیالی چو بنگری
اشک روانِ دیدهٔ شب زنده دار بس
خیالی بخارایی