شکست پشت شکست و عذاب پشت عذاب
تو ای ستارهی خورشید یأس و نومیدی
دگر به دایرهی خاکیام نپیچ! نتاب!
تمام سهم من از چشم، فصلِ بارانی
تمام سهم من از سینه دود، قلبِ کباب
نخیر گریه نشانی خندههای من است
شبیه نیست به افسانههای آتش و آب
بمیر! ساعتک بد قلغِ آواره
برای ثانیهیی لعنتی بمیر، بخواب!
چقدر خالیام از فکرهای خوب و قشنگ
دو باره پر شدم از فکرهای پوچ و خراب
تمنا توانگر