تشنهها را تشنه تر کرده لبالب ریخته
میرعماد امشب چلیپایی به رقص آورده یا
گیسویی بر شانه لختی مورب ریخته؟
جان فدای خالقی که در دهان کوچکت
چند مروارید غلتان مرتب ریخته
خالقی که چشم هایت را پدید آورده و
قطره ای از آن میان کاسه شب ریخته
من اتاقم را همین دیشب مرتب کردم و
اسمت آمد … گوشه گوشه یاس و کوکب ریخته
حامد عسکری