لبخند های تلخ که تکرار می شود
آخر میان جنگل تاریک ذهنتان
نور از کدام شمع پدیدار می شود؟
گشتم به انجمن همه را” نادیای” درد
تنها مداد عشق بدهکار می شود
عمریست گل که با نَمِ شبنم شگفته است
این داستانِ توست که پُربار می شود
از دست مردمی که مرا زخم می زنند
کوهی ز درد بر دلم آوار می شود
من سیلیِ تلاطمِ موج ات چشیده ام
وقتی که این جهان پرُ از آزار می شود
شگوفه باختری