خالی ست آشیانه ز اغیار نازنین
آغاز کن ترانه ی دیدار نازنین
تن در کویر حسرت این عشق آتش است
فانوس کن مرا به شب تار نازنین
آغوش لحظه های مرا پر ستاره کن
در های وهوی این دم بیدار نازنین
در عاشقانه های تنم رخنه می کنند
آواز های شور تو بسیار نازنین
بگذار در بلوغ نیازت صدا شوم
در بیدریغ این شب تبدار نازنین
بشکست بال های تمنای لحظه ها
جان مرا به حادثه مسپار نازنین
حمیرا نکهت دستگیرزاده