ای روی تو در حجاب کَونین

ای روی تو در حجاب کَونین
بردار ز رخ نقاب کَونین
حیف است که بحر تو نهان است
وانگاه عیان حجاب کَونین
با بحر وجود تو نشاید
ایدوست دمی سراب کَونین
برقی بجهان ز مهر رویت
بشکافت ز هم سراب کَونین
نی‌نی غلطم که هست رویت
ظاهر تر از آفتاب کَونین
محجوب هستم و مانده ام دور
از روی تو در حجاب کَونین
سرچشمه چشم من بکلی
پوشیده شد از تراب کَونین
عمریست که تشنه توام من
سیراب شده ز آب کَونین
برتافت عنان جان و دل را
از جانب تو حباب کَونین
خواهم که شوم خراب چشمت
تا کی بشوم خراب کَونین
زین بیش مدار بیقرارم
سرگشته در انقلاب کَونین
از گردن مغربی بلطفت
بگشا گره طناب کَونین
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *