تقصیر دل است این، من چه‌کنم

تقصیر دل است این، من چه‌کنم
جاری شده‌ای در جان و تنم
دیوانه نی‌ام ، یاغی شده‌ام
تو سنگ بده سر می‌شکنم
والله که من درگیر خودم
تو پیش منی، من در یمنم
عشق است و همین دیوانه‌گی‌اش
تا هستم و هست؛ هی جان بکنَم
در شهر خودم؛ اما چه غریب
ها ای وطنم! ها ای وطنم!
بی شمع مباد ویرانه‌ی عشق
آتش بزنید در پیرهنم
خطی بنویس «تقدیم به عشق!»
آن را بگذار لای کفنم
یحیاجواهری
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *